هاليوود و مهدويت "قسمت دوم"

هاليوود و مهدويت "قسمت دوم"

هاليوود و مهدويت "قسمت دوم"

فيلمسازان آمريكايي مهدويت را نشانه گرفتهاند

اشاره:

دكتر حسن بلخاري، فارغ التحصيل رشته اديان و عرفان، از اساتيد دانشكده هنر دانشگاه تهران و آشنا با علوم ارتباطات هستند؛ با توجه به اطلاعات جامعي كه ايشان در زمينه فعاليتهاي رسانه هاي غربي درخصوص مقابله انديشه اسلامي و بويژه موضوع مهدويت دارند، خدمت ايشان رسيديم و سؤالاتي را درهمين زمينه مطرح كرديم:

با توجه به اينكه فرموديد غرب پي برده كه جوهره تفكّر شيعي بحث مهدويت است، چه اقداماتي را در مقابله با  آندر عرصه هاي مختلف انجام داده است؟

بگذاريد براي جواب به اين سؤال بسيار مهم تان من مقداري به عقب برگردم. مهدويت از كي براي غرب يك دغدغهشد. اولاً، ايننكته را خدمتتان عرض كنم بعد از مسألة ظهور صفويه در ايران و اوج گيري اهداف استعماري غربنسبت به شرق و اينكه ايران را ميخواست دروازه هند بكند، مسأله مذهب ما هم براي آنها جدّي شد، عثمانيسني بود و ما شيعه و آنها هم از اين استفادهكردند. آنجا بهطور جدّي وارد شناخت مباني مذهبي ما شدند كه از آنبراي خود استفاده كنند.

يكي از مواردي كه اينها به آن پي بردند مسأله«باببودن» بود. يعني آنها متوجه شدند كه ما در اعتقادات اسلامي يك منجي داريم كه زماني ظهور ميكند و لذا سعي كردند كه از اين موضوع براي رسيدن به اهداف سلطه جويانه خود استفادهكنند. اينكه شما ميبينيد «مستر همفر» در كتاب خاطراتش ذكر ميكند كه چطور ما محمدعلي باب را انداختيم در اين فضا و گفتيم تو بابي و امام زماني به نحوي نشانميدهد كه غرب نسبت به تأثير و اوج حضور اينانديشه در تمدن اسلامي شناخت پيدا كرده است، اين را داشته باشيد تا بعد برويم سراغ امام مهدي سوداني. آنكسيكه در سودان حدود 100، 120 سال پيش قيام كرد و تحت عنوان مهدي در جهان مطرح شد.

اين باز بفعد دوم بود و كتبي كه صهيونيستها بعد از آن نوشتند كه مشهورترينش«چهارپر» است كه سعي كردهمهدويت را در ذهن جهانيان بشكند. يعني مسأله، مسألة دامنه داري است و بعد از آن شما بيائيد سراغ مركز شيعه شناسي استراسبرگ فرانسه كه البته آنها امام جعفر صادق، عليهالسلام، را مبنا قرار دادهاند، اين مصداقهايجزئي را دارم عرضميكنم و ميخواهم ايننكته را بگويم كه براي غرب شناخت محورهاي اسلام و بويژه شيعه خيلي مطرح است. شما ميدانيد غربيها از ايران و عراق خيلي ايمن نبودند. كشورهاي عربي را با دست نشاندهها توانستند تحت سيطره خود دربياورند، امّا اينجا را نه.

در جريان فتوايي كه داده شد و مسلمانها ريختند به سفارت روسيه در ايران همه را به قتل رساندند صرف اينكه بهناموس ايران تجاوز شده بود و پشت سرش ديدند پشت همه اين جريانات يك آخوندي نشسته و دوتا جمله نوشته. اهل سنت با چنين فضايي آشنا نبود كه حكم جهاد داده بشود، اينها فهميدند يك قشري در اين وسط وجود دارد كهقدرت بسيار عظيميدارد، بعد در مسألة تحريم تنباكو  هم اين را ديدند. اينها نكات مهمي است كه در نگاه غربنسبت به شناخت مفاهيم محوري شيعه نقش داشت.

قبل از انقلاب اسلامي و فيلم«نوسترآداموس» هم اينها فعاليتهايي در اين راستا انجام داده بودند. منتهيمسألهمهدويت پس از پيروزي انقلاب ايران براي اينها مطرح شد. اين فيلم مربوط به سالهاي80 و 81 ميلادي است. در فيلمهم ذكر ميشود كه در سال گذشته ولي جهان در سال81 با اين فيلم آشنا شد. اينها وقتيبا انقلاباسلامي روبرو شدند به تصريح خودشان غافلگير شدند. رئيس سازمان سيا اين نكته را در حرفهايش گفته بود. از اين جهت شما ميبينيد خيلي خام در اين فيلم با اين مسأله برخورد ميكنند. اين فيلم را «اورسونولز» كهفوق العاده معتبر بود در جهان سينما و بنا به اعتبارش هم او را برداشتند مفسر اشعار نوسترآداموسشكردند اسكار هم به او دادند كهيهودي هم هست و فيلم«همشهريكفين» را ساخته بود، در 23 سالگي. خيلي ساده برخورد ميكند، ميگويد 600 ميليون مسلمان در خاورميانه جمع شدهاند ثروت عظيمي دارند و براي صلح جهاني خطرناكند. شما احساسنميكنيد كه بايد اين حرفرا براي مخاطبتجا بيندازيكهمسلمان چون به ارزشهاي نهفته خودش پي برده و ثروت دارد الزاماً خطر است؟ يعني هر كه ارزشش را بفهمد و ثروت داشته باشد براي صلحجهاني خطر است؟ خيلي رو برخورد كردهاست، چون خيلي سراسيمه ميخواهند امواج انقلاب اسلامي را تخريبكنند و تصوير و تفسير بدي از آنارائه بدهند و آمدند روي مسأله مهدويت، چون بالاخره آنها پي برده بودند كه بايد روي اين نظريه كار بشود.

«هايزر» و همراهانشكه در اوج انقلاب اسلامي در سال57 به ايران آمده بودند و قرار بود همان19 بهمن مدرسه رفاه، مسجد دانشگاه تهران را كه اكثر شخصيتها در آنجا بودند و فيضيه را بزنند، امّا امام با اين استراتژيكه«بگوييد اينحكم از من نيست»، توانست اين مسأله را مهار كند و بعد آمدند سراسيمه وارد عمل شدند كه اين هم قابل بررسي است. بايد روي آن تحقيق بكنيم. قبل از انقلاب هم بود، بعد از انقلاب هم سراسيمه آن فيلم را ساختند، بعد وقتي در جنگ نقش محوري امام زمان، عليهالسلام، مطرح شد. عين كلام امام اين است كه فرمانده اصلي جنگ امام زمان، عليه السلام، هستند. مسأله بسيار فراتر رفت براي غربيها كه آن كنفرانس خيلي كلاسيك و سطحبالاي تل آويو را گذاشتند.

من مجموعه گفتارهايي كه پيرامون امام زمان، عليهالسلام، را درحد توان خودم در اين كنفرانس ارائه شده، جمعآوريكردهام. در كتاب «تهاجمفرهنگي» خودم آوردهام كه برنارد لوئيس اين را ميگويد. چون مضمون مقالاتش به دستمرسيده است. ديدم چقدر مسألة امام زمان، عليه السلام، براي اينها مهم است. بعد بازي كامپيوتري«يا مهدي» ساخته شد، مقالات مختلفي نوشته شد، فيلمهاي مختلفي ساخته شد، منتهي از دهة90 آمدند سبك كار را عوض كردند. خيلي جالب است اگر به اين نكته توجه شود. ديدند اگر بيايند امام زمان شيعيان را نفي كنند به نحو ديگري اثباتش كردهاند، چون در جهان اين اتفاق وجود دارد كه چيزي را غرب نفي كند، حتماً يك ارزشي دارد. افكار عمومي جهان اين زيركي را هم دارند و در عين حال كه اين كار انجام شود به نحوي تبليغ هم هست. لذا عوض شد و در دهه90 در فيلمهايي مثل«صهيون»، «آرماگدون» يك بعد اثباتي براي آن طرف مطرح شد به جاي بعد تخريبي اينطرف. ولي باز با اين حال در سال1997 براي اينكه مسأله نوستر آداموس فراموش نشود چون در اين فيلم گفته شده بود، هر چند خود نوستر آداموس عدد نياورده و صور فلكي را گفته كه تكرار پذيرند و زمان دقيقي براي اينمسأله مشخص نكرده و نميتوانسته هم مشخص كند، چون اگر شارلاتان بوده كه قطعاً نميتوانسته و اگر نه«كذبالوقّاتون». اصلاً نميتوانسته عدد بگويد. اينها گذاشتند براي اينكه امواج انقلاب اسلامي را در جهان تخريب كنند و براي اينكه فراموش نشود كه گفته بودند سال99.

در سال97 «گاسپار وانبرگر» Next war (جنگبعدي) را نوشت و بخشي از آن را اختصاص داد به اينكه در سال99 شخصي در ايران به قدرت ميرسد، بهاسم«محمد منتظري» كه اسم اصليامام زمان، عليهالسلام، است و منتظري هم از انتظار گرفته شده و هيچ ارتباطي با «شهيد محمد منتظري» حزب جمهوري اسلامي ندارد. (در فيلمنوستر آداموس هم ميگويد مردي كه نام آخرين پيامبر را برخود دارد دوشنبه را براي تعطيل بر خواهد گزيد). ميگويد ايشان به قدرت ميرسد و دانشمندان ناراضي هسته اي شوروي را فرا ميخواند و ميگويد منبه شما دلار ميدهم اسلحه بسازيد، اينها ميآيند يك اسلحه ميسازند به اسم«ذوالفقار». كافي است شما سكانس اوليه فيلمThe sold of Islam ـ 1986، BBC را ببينيد كه ذوالفقار ميآيد كره زمين را متلاشي ميكند. اول چهار قسمت اينفيلم اين صحنه بود كه من در برنامه هاي تصويري دانشگاهي خودم از آن استفاده ميكنم. ذوالفقار آزمايش ميشود و نتيجه مثبت است، وقتي نتيجه مثبت ميشود، رئيس جمهور فرضي ايران به امريكا ميگويد خليجفارسرا خالي كنيد، آمريكا چون ارزيابي درستي ندارد. خالي ميكند. نيروهاي ايراني ميروند به سمت سرزمينهاي غربيكه صليبي ذكر ميكند.

قصه پرتي است مشخص هم بود كه ميخواهد قضيه نوستر آداموس را كه 17، 18 سال از آن گذشته و در ذهنها فراموش شده، زنده كند. شما ميگوئيد قصه اي نوشته شده است و وهم است و... امّا اينها سناريو ميسازند و مبناي برخورد سياسيخودشان را اين سناريو خود ساخته قرار ميدهند.

خبر اين است در تاريخ9 دسامبر 1998 (18 آذر 77) نيويورك تايمز، روزنامه مشهور آمريكايي، خبر دادهكه: «عده اي از دانشمندان انستيتو بيوتكنولوژي روسيه به خدمت ايران در آمدهاند... و عدهاي ديگر در روسيه براي توليد سلاحهايميكروبي همكاري ميكنند. فردي به نام مهدي رضايت مشاور علمي رئيس جمهور ايران، يكي از فعالان ايراني در اين زمينه است». اين در حالي است كه آقاي خاتمي مطقاً مشاوري به اسم مهدي رضايت ندارد. جالب اين استكه اين خبر را نيويورك تايمز ميدهد (ميخواهم بگويم پشت پرده صهيونيسم دارد همه چيز را به هم وصل ميكند). بعد دولت آمريكا به استناد خبر نيويورك تايمز بيانيه ميدهد و از تلاشهاي تسليحاتي ايران ابراز نگراني ميكند، اينها دارند اينجوري در اين فضا كار ميكنند.

ما در تهران به بچه هايي برخورد كردهايم كه«يا مهدي» و «الله اكبر» بهگوششان خورده احساس نفرت به آنها دستداده است؛ چرا؟ چون خوب دارد جوانان ما را تربيت ميكند. آخر غرب از امام زمان ما چه اطلاعي دارد كه ميآيد و بازي«يامهدي» را ميسازد. شما در نيويورك بگوئيد: Persian Gulf inferno‎ را ميخواهم. ميگويد: What do you mean?‎ ، منظورتچيست؟ شما بفرماييد «يا مهدي» بازي در اختيارتان قرار ميگيرد. ايندارد تربيت ميكند.

من در كتاب مباحث جديدم كه البته در «تهاجمفرهنگي» ذكر نكرده ام گفته ام كه الان تربيت دارد جاي تهاجم را ميگيرد و همه اينها بيانگر  آگاهي از نقش محوري مهدويت در 200 سال گذشته در تكوين حركتهاي اجتماعي و سياسي در متن شيعه است. من بجد عرض ميكنم كه غرب هرجا پا گذاشته تأثير را ديده كه انقلاب اسلامياوجش بود، لذا الان روي تخريب مفهوم مهدويت در جهان كار ميكند، از يك طرف مهدويت ما را ميكوبد، از يكطرفدارد مهدويت تخيلّي خودش را ترويج ميدهد، ماتريكس ميسازد و Zion را. جالب است بدانيد كه الان در استراليا دارند همزمان قسمت دوم و سوم ماتريكس را ميسازند. سال آينده كه به بازار خواهد آمد ببينيد چقدر استعاره هاي صهيونيستي و مهدويت در آن نقش دارد.

 

پس ظاهراً حضور نظامي آمريكا در خليج فارس چندان ربطي به صدام و عراق و كويت ندارد؟

بله، حضور دائمي خودش را با «يامهدي» كنترل ميكند.

براي اين نكته جالب شما من اشاره ميكنم به جريان قيام 1979 مكه، من متأسفانه اسم شخصي را كه با اسممهدي در مسجدالحرام قيام كرد در ذهنم نيست. اصلاً موصاد به ياري فهد آمد، سه روز اصلاً مكه و مدينه در دستاينها بود و اينها ذكر كردند كه ما با اسم امام زمان داريم قيام ميكنيم. شما اين مسأله را داشته باشيد. انقلاباسلامي ايران پيروز شد و دقيقاً مدت كوتاهي پس از پيروزي انقلاب اسلامي چنين اتفاقي در مكه و مدينه ميافتد. ميدانيد كه مكه و مدينه مركز جهان اسلام هستند. (در پرانتز هم اين نكته مهم را عرضكنم كه هيچ فكر كردهايد چرا تخريب مجسمه بودا با حج مسلمين همگام و همزمان شد؟ خيلي مهم است. همچنان كه رسانه هاي ما رويجشن كريسمس در جهان توجه دارند يك اتفاق مهم جهاني دارد ميافتد. يك ميليون مسلمان دارند جمع ميشوند مكه، طبيعي است كه رسانهها زوم ميكنند، خبر ارائه ميدهند، فيلم تهيه ميكنند. جالب است بدانيد روزنامه هاي ايران هفته پيش در ايّام عيد قربان تصويري را از مسجدالحرام در صفحه اول خودشان چاپ كردند و خيلي همزيبا بود و از رويتر بود. همزمان با انعكاس اين عظمت اسلامي در مكه و مدينه تلويزيون CNN فيلم پخش ميكند كهدارند با آر.پي.جي مجسمة بودا را ميزنند. اينها همزماني اش واقعاً مسأله دار است و دارد آن را خنثي ميكند). در فيلم نوستر آداموس هم عظمت مسلمين را در مكه و مدينه نشان ميدهد. اينها سمبل وحدت عظمت و قدرت و هويت ما هستند و غرب ميداند كه هر اتفاقي ميافتد از آنجاست، اين يك مسأله.

قيامي كه در مكه رفخ ميداد و متأثر از انقلاب اسلامي ايران بود. براي غرب خيلي مهم بود، براي غرب ميتوانستاين موضوع اينجور باشد كه مكه ميتواند مركز خيلي مسائل باشد. ضمن اينكه ميدانيم امام زمان، عليهالسلام، قيامشان را از آنجا شروع ميكند.

آنچه كه شما فرموديد كاملاً درست است. او ميخواهد اولاً نيروي نظامي اش يك سد بين ايران و عربستان باشد. سياست خارجي غرب در خليج فارس اين است كه نگذارد بين اين دو قدرت ائتلاف استراتژيك صورت بگيرد؛ از يكطرف هم نميخواهد تنازع باشد چون خيلي ها طرف ايران را ميگيرند و او مشروعيتش را ازدست ميدهد و تنازعبه نفع ماست. چون افكار عمومي دنياي اسلام با ماست و اگر اين افكار عمومي مواجه بشوند كه دشمن ايرانعربستان است، خادم الحرمين مشروعيت خود را در دنياي اسلام ازدست ميدهد لذا شما نقشه را اينطور ببينيد كه اين نيروها حائل بين مكه و مدينه هستند، با ايران، ايراني كه پيام انقلابي دارد و آنجايي كه مشروعيت مذهبيدارد البته حرمين، نه حاكمانش و طبيعي است كه در چنين فضايي ميآيند در اينجا نيرو پياده ميكنند.

نكته ديگري هم هست، امام در سال 1359 سخنراني داشتند، در آن سخنراني كه پيرامون نيمه شعبان بود، فرمودند: «در تمام بشر كسي نبوده الا مهدي موعود، سلام الله عليه، كه خداي تبارك و تعالي ذخيره كرده استبراي بشر. هر يك از انبياء كه آمدهاند براي اجراي عدالت آمدهاند و مقصدشان اين بود كه در همه جهان عدالت را اجرا كنند. لكن موفق نشدند بعد از انبيا و اولياي بزرگ از پدران حضرت موعود كسي نبوده است كه عدالت را اجرا بكند و اين يك موجودي است كه ذخيره شده استبراي همچنين مطلبي». اين سخنراني وقتي پخش شد اولينجايي كه در كشورهاي عربي انعكاس داشت«الرأيالعام» بود در كويت.

پس از آن40 مقاله يا فتوا صادر شد مبني بر تكفير حضرت امام به سه دليل كه مثلاً ايشان معتقد شده پيامبرانعاجزند، توانايي امام زمان، عليهالسلام، فوق قدرت است. و تكميل شريعت، پس شريعت ناقص است و ايشان ميآيند و شريعت را تكميل ميكنند. غرب از اينجا هم پي برد كه مسأله مهدويت چيز بسيار خوبي است براي آنها كهبتوانند مسأله ايجاد كنند.

مجموع اين برنامه ها به گونه اي نشان ميدهد غرب واقعاً دارد روي اينمسأله كار ميكند و حداقل يكي از اهدافاستراتژيك حضور در خليجفارس كهمن يقين دارم اين است.

 

ميزان پذيرش جهاني نسبت به بحث مهدويت چگونه است؟

آفرين. اين سؤال است. وقتي من در هند ميبينم «گوتمه» را طلب ميكنند، زرتشتيها كه معتقدند دنيا دارد تمامميشود، زمانظهور «سوشيانت» دارد ميآيد، در يهود و مسيحيت هم اين مسأله بسيار بالاست. پس انگيزه ها و پتانسيل و پذيرش جهاني وجود دارد. لازم هم نيست كه ما بگوئيم شما بياييد جاي مسيح امام زمان ما را بشناسيد، بلكه امام زمان،عليه السلام، را جوري مطرح كنيد كه مسيح زير مجموعه اش بشود و بتواند به تمام نيازها پاسخ بدهد. اتفاقاً اگر بتوانيد در اينترنت سايت بزنيد و با جهان وارد مذاكره بشويد، ببينيد چقدر برايتان مطلبميآيد.

مجله نيوزويكNews week ، 23 آگوست1999، گزارش ويژه دارد و يك جمله بسيار مهمWhat must be done? (چهبايد كرد؟) انسان به بحران رسيده و انساني كه به بحران برسد ناخودآگاه چشمش به آسمان است و آينده.

رسالت شناساندن امام زمان، امام حسين و امام علي، عليه السلام، به جهان كم از شناسايي آنها توسط خود ما نيست. منتهي نوع بيان بسيار مهم است.

پي نوشته ها:

2. سوره بقره(2)، آيه17: «مَثَلشان، مَثَلآنكسياستكهآتشيا فروخت، چون پيرامونش را روشن ساخت، خدا روشنايي از آنان بازگرفتو نابينا در تاريكي رهاي شان كرد.»

3. همان، آيه19: «يا چونبارانيسختدر ظلمتهمراهبا رعد و برقاز آسمانفرود آيد، تا مباد كه از بانگ صاعقه بميرند، انگشتان خويش در گوشها كنند. و خدا بر كافران احاطه دارد





:: برچسب‌ها: ظهور،مهدویت،منجی،آخرالزمان،منتظران مهدی،مهدی موعو،نور تولی،هاليوود, غرب و مهدويت،هاليوود و مهدويت (قسمت دوم)، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : ALI
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: